۱۳۹۱ بهمن ۲۶, پنجشنبه

پلی میان اقوام ایرانی


گفت وگو با سيامك سپهري سرپرست گروه موسيقي «رستاك»


در دوره اي که موسيقي نواحي نتوانسته از فرهنگ شنيداري منطقه خود عبور کند، گروه موسيقي رستاک با متمرکز شدن روي موسيقي محلي به يک گروه شناخته شده موسيقي نواحي بدل شد. سادگي مستتر در موسيقي نواحي با تنظيمات خوب گروه رستاک توانست توجه قشرهاي زيادي را به موسيقي محلي جلب کند. در روزهاي شلوغ و پرکار قبل از انتشار آلبوم جديد گروه رستاک توانستيم دقايقي با سرپرست گروه سيامک سپهري به گفت وگو بنشينيم. البته بهانه گفت وگوي ما حضور گروه رستاک در جشنواره بود، اما صحبت مان بيشتر به سمت جزييات آلبوم «سرناي نوروز» رفت؛ از نوع سازبندي و نتظيمات جديد و پرداختن به موسيقي هاي نوروزي نواحي مختلف گرفته تا استفاده از سازهاي محلي کمتر شناخته شده... .
    
     به نظرم پرداختن رستاک به موسيقي اکثر نواحي ايران خيلي در موفقيتش نقش داشته است. آيا قرار است از اين به بعد هم فعاليت هاي شما اين جامعيت را در بربگيرد يا ممکن است روي موسيقي نواحي خاصي بيشتر متمرکز شويد؟
    به نظرم هرچقدر بيشتر وارد فرهنگ شنيداري ايران شويد، متوجه مي شويد تا چه اندازه فضاهاي شنيداري زيبا و پتانسيل بالاي موسيقيايي در اين مناطق وجود دارد. ما هر چقدر بيشتر وارد اين فضا ها شديم بيشتر به اين زيبايي پي برديم. براي همين فکر مي کنم اين روند براي ما ادامه داشته باشد.
    
     در آلبوم جديدتان سراغ موسيقي کدام نواحي رفته ايد؟
    در آلبوم جديدمان به نام «سرناي نوروز» ما شش قطعه داريم که مربوط مي شود به منطقه بوشهر، استان فارس، موسيقي مازندران، موسيقي کرمانجي (شمال خراسان) و موسيقي قشقايي و قطعه آخر که تشکيل شده از شش ملودي مختلف از شش منطقه ايران با مضمون بهار.
    
     در انتخاب موسيقي نواحي جديد هم مسيري مثل آلبوم «همه اقوام من» را طي کرديد؟
     بله، نحوه مواجهه ما با موسيقي هاي محلي به صورت هاي مختلفي است يا دوستاني از همان منطقه با رستاک همکاري مي کنند يا به وسيله منابع موجود در آرشيو تحقيقاتي رستاک و آرشيوهاي ديگر به دنبال سرنخ ها، سوژه ها يا فضاهايي مي گرديم که بتوانيم به نحوي از آنها استفاده کنيم. ما سعي کرديم از راه هاي مختلف به چيزي که مي خواهيم نزديک شويم. از بررسي نمونه هاي جمع آوري شده توسط اساتيد موسيقي آن منطقه گرفته تا تحقيقات و بررسي ميداني ... .
    
     سازهاي هر منطقه بر چه اساسي انتخاب مي شوند؟ آيا بر مبناي تنظيم گروه رستاک يا با توجه به سازهاي محلي؟
    در تمام قطعات از ابتدا دو عنصر در موسيقي رستاک ثابت بوده است؛ يکي کلام، يکي ملودي اصلي. وقتي اين دو عنصر ثابت هستند در کنار آن در تنظيم هميشه سعي کرديم يک يا دو المان سازي از آن منطقه را داشته باشيم. مثلااگر قطعه آذري مي نوازيم، سعي مي کنيم تنظيم به صورتي باشد که ساز «آشيقي» يا «قوپوز» در کنار «ناقاراي آذري» حضور داشته باشند. بنابراين هرکدام از قطعاتي که اجرا شده به فراخور اينکه از چه منطقه اي بوده، سازهاي کوبه اي و سازهاي ملوديک خاصي در تنظيمش حضور داشتند.
    
     استفاده از سازهاي محلي هر منطقه به دليل تداعي شدن سابقه شنيداري موسيقي آن منطقه است يا به صورت نمادين از اين ساز استفاده مي کنيد يا در مسير موسيقي و تنظيم ضرورت حضور آن ساز را احساس مي کنيد؟
    همه اين مسايل وجود دارد. استفاده از سازهاي محلي جنبه نمادين نيز دارد، البته فقط سعي نمي کنيم از جنبه بصري و نمادينش استفاده کنيم. بلکه سعي مي کنيم تا حد امکان ساز همان جايگاهي که در موسيقي محلي دارد را در موسيقي رستاک هم داشته باشيد. به هر حال هر مخاطبي که تا يک حدي با موسيقي آشنايي دارد وقتي صداي «تنبورک» را بشنود، متوجه مي شود اين ساز هم صدايش و هم حضورش، موسيقي بلوچستان را تداعي مي کند؛ بنابراين فکر مي کنم اين يک حضور دوسويه است.
    
     چه قطعاتي از موسيقي نواحي براي آلبوم جديد انتخاب شده. ضمن اينکه ساز آلماني هر منطقه چيست؟
    قطعه اول از منطقه بوشهر است به نام «هله مالي» که از ساز هاي کوبه اي خاص منطقه بوشهر در آن استفاده شده، مثل «دمام»، «دُم دُم» و «ضرب» و «تمپو» ساز بادي «ني انبان» و «فلوت». قطعه دوم شيرازي است به نام «يار و دونه انار» که به دليل شهري تر شدن فضاي موسيقي استان فارس به جز سازهاي اصلي رستاک از «سرنا» و «دهل» استفاده شده است. قطعه سوم مازندراني است با نام «لاره» که در آن از ساز کوبه اي «دِسَرکِتِن» استفاده شده و ساز بادي «لـله وا» و در پارت کمانچه سعي شده به لهجه کمانچه در مازندران نزديک شود. در عين حال يک فضاي خاص و متفاوت در پايان اين قطعه داريم که به نحوي يادآور اجراهاي ارژينال فضاهاي شنيداري مازندران است. قطعه چهارم مربوط به منطقه کرمانج است با نام «الله خانه» که در اين قطعه هم از ساز «دهل» و ساز بادي «قُشمه» استفاده کرديم و همچنين ساز دوتار به عنوان سازهاي نمادين اين منطقه و قطعه قشقايي که در آن از ساز کوبه اي «نقاره قشقايي» و ساز بادي «کَرنا» استفاده شده، البته از سه تار هم استفاده شده اما نه باتکنيکي که در موسيقي قشقايي استفاده مي شود. قطعه ششم به نام «سرناي نوروز» است و در هرکدام از بخش هاي اين قطعه به فراخور منطقه، سازهاي آشناي همان منطقه استفاده شده است و شروع قطعه «سرناي نوروز» به ياد آقاي دهکردي (که همان نوازنده سرناي معروف تحويل سال هستند) با همان ملودي است که هر سال در لحظه تحويل سال مي شنويد و همه ما با آن خاطره داريم. در حقيقت ملودي اين سرنا مربوط به موسيقي بختياري است. چون خودآقاي دهکردي هم بختياري هستند و با الهام ازاين ملودي کليت اين قطعه به ياد ايشان تنظيم و اجرا شده و در ابتدا اشاره هم به موتيف هايي که آقاي دهکردي اجرا کردند، مي شود و در ادامه به موسيقي خراسان و مازندران و آذري و بلوچستان و گيلان و در پايان کردي مي رسيم.
    
     به طور کلي مناطقي که به موسيقي آنها پرداختيد خيلي با آلبوم «همه اقوام من» متفاوت است. خواندن اين لهجه هاي جديد براي خواننده هاي گروه رستاک سخت نبود؟
    به هر حال اين مساله اي است که بعد از انتشار آلبوم مخاطبان هر منطقه بايد راجع به آن نظر بدهند که اين نوع اجرا و لهجه را پذيرفته اند يا نه. يکي از سخت ترين کار ها بر دوش فرزاد و بهزاد مرادي است که علاوه بر نگاه عميقي که به کليت ساخت قطعات در فضاي کارگاهي گروه دارند، به شکلي خاص روي گويش هر منطقه و درک احساسي آن کار مي کنند. من و ديگر اعضايي که به عنوان همخوان فقط در بخش هايي فرزاد و بهزاد مرادي را همراهي مي کرديم، متوجه سختي همان چند بند کوتاه مي شديم و اينکه چقدر بچه ها سخت تلاش کردند تا به اين لهجه ها نزديک شوند و از عهده اش بربيايند، علاوه بر اجراي بخش هاي آوازي قطعات، نوازندگي سازهاي کوبه اي و مضرابي محلي هر منطقه را هم بر عهده دارند
    
     آيا در اين آلبوم هم اساتيد موسيقي نواحي حضور دارند؟
    بله، در قطعه اول آقاي محسن شريفيان در اجراي آن حضور دارند، در قطعه «سرناي نوروز» استادان خوب کشور در کنار اعضاي گروه قرار گرفتند، مثلاآقاي آشيق ايمران حيدري و وحيد اسدالهي در قطعه آذري در کنارمان بودند، همين طور آقاي داوود بامري پسر مرحوم استاد ماشاالله بامري در موسيقي بلوچستان و استاد بيژن کامکار در قسمت پاياني قطعه «سرناي نوروز» که از موسيقي کردي الهام گرفته شده، حضور داشتند.
    
     به نظرتان سرزندگي مستتر در موسيقي نواحي و فولکلور نسبت به موسيقي سنتي چقدر در ارتباط تان با مخاطبان نقش داشته؟ و در انتخاب قطعات چه اندازه به شاد بودن آنها توجه داريد؟
    اصلي ترين جايگاه موسيقي در فرهنگ هاي بومي مختلف، جايگاه کاربردي و آييني آن است. به عنوان مثال استفاده از موسيقي در هنگام کار، براي رسيدن به اين استفاده ملموس به زباني نياز داريم که با حداقل واسطه با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند و اين ويژگي را علاوه بر محتوا، در شکل نيز حفظ کند. موسيقي فولکلور هميشه سعي مي کند با عريان ترين و ساده ترين شکل، مخاطب را به حس موردنظر- مثلاشادي- برساند و مخاطب هم به راحتي و از هر منظر (شادي، غم، تعالي) با اين موسيقي ارتباط برقرار مي کند.
    در موسيقي فولکلور کليت زندگي با همه سختي ها و زيبايي هايش به شکل بي پرده و عياني وجود دارد. براي همين وقتي شما به موسيقي فولکلور در حوزه غم هم مي پردازيد، متوجه مي شويد باز هم همين زندگي خيلي بي واسطه و عريان در آن وجود دارد. با توجه به عنوان آلبوم و فضايي که در آلبوم وجود دارد، عمده قطعات انتخاب شده، قطعات پرانرژي هستند که در آن مناطق وجود داشته و تنظيمات هم برهمان مبنا شکل گرفته است. البته در اين آلبوم تنظيم قطعه قشقايي يک مقدار با قطعات ديگر متفاوت است و آن هم به دليل خاص بودن و تفاوت ملودي انتخاب شده از موسيقي قشقايي و هم به دليل نوع نگاهي است که ما به اين قطعه داشتيم
     
     چه اتفاق موسيقايي در اين تنظيم رخ داده؟
    جاهايي از فضاهاي ميني مال استفاده کرديم و نوع ترکيبي که بعضي جا ها، ساز کرنا داشته با موسيقي پس زمينه، تنظيم متفاوتي داشته که شايد در قطعات ديگر آلبوم به اين شکل وجود نداشته است.
    
     آيا انتخاب قطعات پر انرژي به اين دليل بود که اين آلبوم قبل از نوروز وارد بازار مي شود؟
    ما تلاش کرديم که به خاطر نام آلبوم و همان قطعه خاص «سرناي نوروز» اين آلبوم را پيش از پايان سال منتشر کنيم و شرکت هنر اول و سينما ۲۴ هم تلاش زيادي در اين خصوص انجام دادند.
    
     چند نفر از اعضاي گروه رستاک تغيير کردند. اين تغييرات بر اساس اهداف موسيقيايي گروه بوده يا علت ديگري داشت؟
    در تنظيم جديد موسيقي گروه رستاک سازهاي جديدي اضافه شدند، البته اين تغيير در حد دو يا سه نفر بود، مثل عوض شدن ساز قانون با سنتور.
    
     کلااين اعضا از گروه تان رفتند يا در آلبوم جديدتان نوازنده ها تغيير کردند؟
    بستگي دارد. مثلادر اين آلبوم آقاي سعادتي به گروه اضافه شدند که نوازنده کنترباس هستند و خانم اسد پور که سنتور مي نوازند. طبيعي است که در تنظيم ساز قانون در کنار سنتور نمي توانست قرار بگيرد. اگر دوباره قرار باشد کاري کنيم که به حضور ساز قانون نياز باشد، با دوستان همکاري مي کنيم اما اگر قرار باشد بر مبناي سنتور جلو برويم همين چيدمان حفظ مي شود.
    
     در آلبوم سرناي نوروز در انتخاب موسيقي بيشتر گستردگي فرهنگي و شناخته تر بودن قطعات را مدنظر قرار داديد يا به دليل غناي موسيقي سراغ قطعات ناشناخته تر هم رفته ايد. مثل کاري که درآلبوم «رنگواره هاي کهن» انجام داديد؟
    به نحوي شايد بتوان گفت ما در گروه رستاک رسالتي براي خودمان قايل هستيم و حس مي کنيم وظيفه داريم آن را انجام دهيم. اينکه گروه رستاک تا جايي که در توانش است، سعي کند يک آشنايي کلي در ارتباط با فرهنگ شنيداري تمام نقاط ايران به مخاطب بدهد و براي رسيدن به اين فضا لازم است، بتوانيم مخاطب بيشتري را با خودمان همراه کنيم. بعد از اينکه اين اتفاق به شکل ابتدايي افتاد در مرحله بعد مخاطب ممکن است با موسيقي خراسان ارتباط برقرار کند و اين موسيقي جايگاه خاصي برايش پيدا کند و به دنبال آن به ريشه هاي فرهنگي آن منطقه نزديک تر شود. بعد از آلبوم «همه اقوام من» يک مقدار فضاي موسيقايي رستاک چه به لحاظ تنظيم و چه انتخاب ملودي به آن چيزي که مدنظرمان بود نزديک تر شده است. در آلبوم جديد قطعات خاص تري انتخاب شده اند و تنظيم شان هم پيچيده تر و خاص تر است و اميدوارم در اين مجموعه هم مخاطب با ما همراه باشد.
    
     قبلاهم گفته بوديد رستاک قرار است پلي باشد براي ارتباط مخاطب با موسيقي نواحي مختلف. ولي به نظرم حتي مردم محلي مناطق هم با موسيقي رستاک ارتباط زيادي بر قرار کردند. به نظرتان اين به دليل نوع تنظيم هاست؟
    موسيقي فولکلور هر منطقه براي افرادي که در همان منطقه رشد کرده اند به شکلي کم و بيش غريزي و ذاتي شناخته شده است، اما امکان شناخت و لذت بردن از زيبايي هاي فرهنگي هر منطقه براي ساير فرهنگ ها در کشور ما بسيار محدود بوده است، چرا که همواره با اين فرهنگ ها برخوردي منفعلانه صورت گرفته است.
     فکر مي کنم ما بايد در بطن اين فرهنگ ها قرار بگيريم، موسيقي آنها را به خوبي بشناسيم و سعي کنيم با ايجاد تغييرات آگاهانه، آنها را به دستاوردهاي هنري زيبايي براي جامعه امروز بدل کنيم.
     به هر حال اين باعث افتخار ماست که مردم همان منطقه هم با موسيقي ما ارتباط برقرار کرده اند و آن فرهنگ، موسيقي رستاک را پذيرفته است. اين شايد نشان دهنده اين است که ما در مسير درستي حرکت مي کنيم.
    
     به نظرم تنظيمات به روز موسيقي هاي محلي و قديمي در برقراري ارتباط با مخاطب موثر است.
    بله، شايد يکي از اصلي ترين دلايل همين باشد و پرفومنسي که در کار وجود دارد و نوع اجراي موسيقي.
    
     در تنظيم و اجراي قطعات محلي آيا تحت تاثير موسيقي خاصي هم هستيد؟
    ما در رستاک به شکل کارگاهي کار ها را تنظيم مي کنيم. يعني گروهي از بچه ها مدت بيشتري است با هم کار مي کنيم. بعد از انتخاب قطعه دور هم جمع مي شويم و سعي مي کنيم به صورت کارگاهي کار ها را تنظيم کنيم. اما طبعا هر کسي سابقه و تجربه شنيداري خودش را دارد و از موسيقي هاي خاصي لذت برده و با آنها زندگي کرده. فکر مي کنم همان فضاي متنوعي که بين اعضاي گروه وجود دارد باعث مي شود رستاک به بيان متفاوتي برسد و در عين اينکه از همه موسيقي ها و تجربيات مان بهره مي گيريم شايد مشخصا هم تحت تاثير موسيقي خاصي نباشيم. من و اعضاي ديگر گروه هم علاقه هاي خاصي در موسيقي داريم و فکر مي کنم همه اينها در نهايت تبديل به يک تجربه جديد شنيداري به نام «تجربه رستاک» مي شود.
    
     فکر مي کنم اين دومين حضورتان در جشنواره است.
    بله.
    
     شرکت در جشنواره چه بازخوردي برايتان داشت که امسال هم تصميم گرفتيد در آن حضور داشته باشيد؟
    چند مساله وجود دارد. در سال هاي گذشته ما بنا به دعوت و به دليل حضور آقاي دکتر رياحي در جشنواره شرکت کرديم. فکر مي کنم خيلي از هم نسلان ما مديون شان هستند و در عين حال جشنواره مي تواند فضايي باشد که خيلي از اتفاقات هنري در هر زمينه ديده و راجع به آنها صحبت شود. به هرحال جشنواره مي تواند بازخورد مثبتي داشته باشد اگر مجريان و دست اندرکاران سعي در ارتقاي آن داشته باشند.
    
     دو قطعه جديد در اجراي جشنواره از آلبوم «سرناي نوروز» است؟

    بله. فکر کرديم جشنواره فضاي مناسبي براي معرفي آلبوم جديد است و به فاصله چندروز با اجراي جشنواره آلبوم منتشر مي شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر