۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۱, یکشنبه

Azerbaycan Müzik Hakkında


Imran Heydari
Azerbaycan, İran folklor zengin kültürlerinden birine sahiptir. Azerbaycan tarihinin eski kökleri vardır ve mizik kültürünün temel unsurları dahil; Efsanelerden kitlesel mecmualar, Atasözleri, Yerel beyit, ninniler, Çocuklar Ağıtları, mitler, şarkılar ve türküler, dokunmalar içermektedir. Azeri şarkıları duydukları zaman çok az sayı altında onu tanımayabilirler(genelde her kes tanıyan bir şarkı türüdür Azeri şarkısı). Azeri musikisi, farsça asil musikisi ile soydaştır. Gelenekssel İran müziği ile çok benzer cihazlar ve köşeleri vardır. Aynı zamanda, Azerbaycan Halk müziği azeri dilininde belirli göstergesidir. Harsh sözlü belagat ve şarkılar ve türküler içsel özellikleri derin duygusal ve heyecanlı yönleridir. Sesleri duygu dolu ve etkileyen, Azerbaycan Halk Müziği, İran’ın diğer bölgeler arasında, durumu farklı yapmaktadır. Nezaketli ve tereddütsüz bir dindar sanatçısı olan "İmran Heydari" Aşik ile tanışma, bizi bu dinamik ve dramatik müzik ile aşina etti. Rastak’ı, müzik kültürünü daha fazla bu iran’ın güzel topraklarına hayran bıraktı. Küçük ama güzel geleneksel Azeri ustalarıa saygı, Aşik mekanizmasını kullanmak.

۱۳۹۳ فروردین ۱۵, جمعه

قطعه کژال از آلبوم رنگواره های کهن


کژال (به معنای آهو)، یک ترانه عامیانه کردی که باکمک یک ملودی با خصلت مینی مال بسط و گسترش می یابد. این بسط و گسترش در کنار ایجاد یک کنتراست صوتی به لحاظ دینامیک و سازبندی، ملودی عاشقانه کردی را رنگ آمیزی می نماید. در این قطعه حضور سازهای کوبه ای و برخی اصوات و آواهای انسانی (خصوصا" در اجراهای زنده) سعی در تداعی نمودن لحظاتی از موسیقی ناب کردی را دارد.

۱۳۹۳ فروردین ۱۲, سه‌شنبه

درباره موسیقی آذربایجان


عاشیق ایمران حیدری
آذربایجان، دارای یکی از غنی ترین فرهنگهای فولکلور ایران زمین است، مشتمل بر مجموعهای عظیم از افسانهها، ضرب المثلها، دوبیتیهای محلی، لالائیها، نوازشهای کودکانه، مرثیهها، اساطیر، ترانهها و آوازهای محلی که از ارکان اصلی این فرهنگ موسیقای هستند و ریشه در تاریخ کهن آذربایجان دارند.

کمتر کسی را میتوان یافت که با شنیدن نغمهای آذری نتواند آن را بازشناسد. موسیقی آذری، هم ریشه با موسیقی اصیل ایرانی است و دستگاهها و گوشه های بسیاری مشابه با موسیقی سنتی ایرانی دارد. در عین حال موسیقی مقامی آذربایجان شاخص های ویژه زبان آذری را نیز به همراه دارد. گویایی و فصاحت ژرف و جنبه های تند احساسی و پرهیجان، از خصوصیات ذاتی این ترانه ها و آوازهای محلی است. این نواهای پراحساس و تاثیر گذار، موسیقی مقامی آذربایجان را در میان موسیقی مقامی دیگر مناطق ایران، در جایگاه متفاوتی قرار میدهد.

دیدار با عاشیق «ایمران حیدری»، هنرمند وارسته ای که با مهربانی بی دریغش، مارا با ظرافتهای این موسیقی پویا و شگرف آشنا کرد، رستاک را هرچه بیشتر شیفته فرهنگ موسیقیایی این خطه از سرزمین زیبایمان، ایران نمود و استفاده از ساز عاشیقی، ادای دینی است هرچند کوچک به بزرگان این سنت زیبای آذری.

۱۳۹۳ فروردین ۱۰, یکشنبه

همراهان رستاک - استاد غلامعلی پورعطایی


غلامعلی پورعطایی در سال ۱۳۲۶ در تربتجام به دنیا آمد. از ۹ سالگی نواختن دوتار را نزد الهرسان عثمانی آغاز کرد. از آنجا که خوانندگی در خانواده مادری او رواج داشت، به تمرینات اولیه آواز نزد استاد شهابالدین شیرمحمدی پرداخت و از محضر اساتید دیگری چون منصور منصوری، عبدالرسول، خلیفه برهان، عثمان بهادری و قاسم سمندری نیز بهرهها برد و تکنیک پنجهبرگردان را از استاد ادهم شیخی فرا گرفت. او اولین کسی است که شاهنامه فردوسی را با آواز و نواختن دوتار اجرا کرد. پورعطایی از احیاء کنندگان " ادهم خوانی" میباشد و از سال ۱۳۴۶ تا کنون در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی حضوری موفق داشته است 

۱۳۹۳ فروردین ۵, سه‌شنبه

درباره منظومه رعنا


منظومه رعنا، یکی از جذابترین حکایاتی است که از شرق تا غرب گیلان روایت میشود. قرائن  موجود در اشعار منظومه رعنا نشان میدهد که این واقعه، همزمان با اوایل حکومت رضاخان پهلوی پس از مرگ میرزا کوچک خان و حیدرخان فشتالی رخ داده است.

بنا به یافته های جناب آقای صفرعلی رمضانی، از محققین و موسیقیدانان گیلان، رعنا زنی از منطقه اشکور، اهل روستای لشکان بوده است. از آنجایی که ازدواج ها در آن دوران بیشتر بر اساس مصلحت اندیشی، روابط و توافق خانواده ها صورت می‏گرفت. ظاهرا رعنا را بدون رضایت قلبی او برای نوروز کشای نامزد کرده بودند اما رعنا دل به سرگالش هادی باخته بود. اهالی لشکان از چرای دام های هادی در مرتع لرز - مرتع پدری لشکانیان- به تنگ آمده بودند و این دلباختگی آتش کینه مردم لشکان از هادی را، شعله ور ساخته، زمینه درگیری میان آنها را فراهم کرد. هادی به شدت مضروب شده اما می گریزد و پس از بهبودی برای انتقام، با همدستی فردی به نام کردآقاجان، پشته های گندم و علوفه روستاییان لشکان را به آتش کشیده، مخفی میشوند. روستاییان لشکان با راهنمایی خوانین، شکواییه هایی برای دولت میفرستند، قزاق ها محل اختفای  کردآقاجان را یافته او را به قتل می‏رسانند و پس از مدتی سرگالش هادی نیز کشته می‏شود. بعدها این ماجرای واقعی، موجب پیدایش روایتهای متضاد و منظومه های عاشقانه مغشوشی شد. قطعا قسمت اعظم تنوع و حتی تضاد موجود در روایت های مختلف این منظومه موسیقیایی در نتیجه اعمال سلیقه و ذهنیت راویان آن، در گذر زمان بوده است.

رستاک در این اجرا ضمن استفاده از «نی لبک» و «نقاره» (سازهای شاخص فرهنگ موسیقیایی گیلان) روایتی از این منظومه را ارایه میدهد که به لحاظ ملودی و مضمون در حال حاضر عمومیت بیشتری در فرهنگ فولکلور گیلان دارد.

۱۳۹۳ فروردین ۴, دوشنبه

اجرای موسیقی اقوام ایرانی در موزه متروپولیتن آمریکا


گروه موسیقی «رستاک» روز ۱۵ اسفندماه در جشن سالانه موزه «متروپولیتن» نیویورک به مناسبت نوروز به اجرای موسیقی اقوام ایرانی در این موزه پرداخت.

گروه موسیقی «رستاک» پس از اجرا در جشنواره موسیقی فجر به دعوت موزه «متروپولیتن» به نیویورک سفر کرد تا در تاریخ ۶ مارچ ۲۰۱۴ (۱۵ اسفندماه ۱۳۹۲) در جشن سالیانه موزه به مناسبت نوروز، به اجرای برنامه بپردازد. گروه موسیقی «رستاک» در این کنسرت قطعاتی از آلبوم‌های اخیر خود را اجرا کردند.
سیامک سپهری (سرپرست و نوازنده تار)، فرزاد مرادی (خواننده و نوازنده سازهای محلی)، بهزاد مرادی (خواننده و نوازنده سازهای کوبه‌ای)، اکبر اسماعیلی‌پور (نوازنده تار)، سپهر سعادتی (کنترباس)، نگار اعزازی (سازهای کوبه‌ای)، سارا نادری (سازهای کوبه‌ای)، یاسر نوازنده (سازهای بادی)، صبا جمالی (قانون)، پیران مهاجری (عود)، امید مصطفوی (تمبک)، دینا دوستی (کمانچه)، نیما نیک‌طبع (سازهای کوبه‌ای) و محمد مظهری (کمانچه)، اعضای گروه «رستاک» را در این اجرا تشکیل می دادند.