گفتگوی دنیای اقتصاد با سیامک سپهری - قسمت اول
۲۰ مهرماه ۱۳۹۰
سیامک سپهری- سرپرست گروه رستاک |
گروه رستاك با ايدههای جديد و نوگرايی درست در زمانی پا به عرصه موسيقی گذاشت كه موسيقی محلی كمكم داشت از يادها میرفت. رستاك براساس چه چيزي تاسيس شد و چگونه پا گرفت؟
رستاک در واقع، در سال ۱۳۷۶ تاسيس شد. در ملاقاتی كه با يكی از دوستانم به نام بهزاد پورنقی داشتم ایدهای در ذهنمان شكل گرفت. اين ايده از تشكيل گروهی به نام رستاك خبر میداد كه موسيقی محلی را اجرا و به مردم عرضه میكند. سپس دوستان دیگری مانند رضا عابدیان، فرزاد مرادی و پیران مهاجری به ما پيوستند و گروه رستاک به شکلی كه امروزه میبينيد پا گرفت. از همان زمان، شاید بیش از آنکه فضای موسیقایی برایمان در اولویت باشد، رابطه انسانی و دوستانهای که در میانمان بود، باعث شکلگیری و رشد این گروه شد.
رستاک در واقع، در سال ۱۳۷۶ تاسيس شد. در ملاقاتی كه با يكی از دوستانم به نام بهزاد پورنقی داشتم ایدهای در ذهنمان شكل گرفت. اين ايده از تشكيل گروهی به نام رستاك خبر میداد كه موسيقی محلی را اجرا و به مردم عرضه میكند. سپس دوستان دیگری مانند رضا عابدیان، فرزاد مرادی و پیران مهاجری به ما پيوستند و گروه رستاک به شکلی كه امروزه میبينيد پا گرفت. از همان زمان، شاید بیش از آنکه فضای موسیقایی برایمان در اولویت باشد، رابطه انسانی و دوستانهای که در میانمان بود، باعث شکلگیری و رشد این گروه شد.
گروه رستاك در آلبومهای قبلی خود به موسيقي و آواهی محلی پرداخته است، براي آلبوم جديد خود قرار است چه كار كند؟
همانطور كه ميدانيد اولين آلبوم گروه رستاك، با عنوان «رنگوارههای كهن»، با هدف پرداختن به موسيقی و آواهای محلی، اولين آلبوم گروه رستاك است كه سعي داشت موسيقي قديمی و آواهای محلی را كه مردم زمزمه ميكردند اما از قدمت آن بی اطلاع بودند، به آنها معرفی كند. اين اتفاق در آلبوم دوم نيز به همان شكل آگاهانه روی میدهد و آلبوم «همه اقوام من» كه در واقع دومين آلبوم گروه رستاك است نيز با همين هدف و با پرداختن به موسيقی فولكلور و بومی نواحی مختلف منتشر ميشود.
گروه رستاک موسیقی محلی و فولكلور ایران را معرفی میکند. آلبومهاي بعدی رستاك نيز در همين راستا منتشر خواهند شد و رستاك به اجرای ترانههایی خاطرهانگیز از سرتاسر ایران میپردازد. رستاك در آلبومهای خود ترانههای محلی و آشنای گوشه و کنار ایران را با تنظیمهای جديد و به روز شده به مردم باز میگرداند. چرا كه معتقد است اين موسيقیها متعلق به مردم است و در دست ما امانت میماند تا وقتی كه به خودشان برگردانيم.
رستاك با چه ذهنيتي دست به چنين كاري ميزند؟ از اين نميترسيد كه مبادا در اين امانت خيانتي شود؟
ما بارها گفتهايم كه به طور كلي ذهنیت و محور فعالیت گروه رستاک از ابتدا، بر مبنای موسیقی اقوام و مناطق مختلف ایران بوده است و خواهد بود. ما براي اينكه با چنين مشكلي مواجه نشويم و موسيقي هر ناحيه را به همان گونه كه هست به دست مردمش برسانيم، زمان بسیار زیادی را براي پژوهش در این نوع موسیقی صرف کردیم. حتي به اين نواحي سفر كرديم تا بتوانيم اصل مطلب را ادا كنيم. به همين دليل است كه در آلبوم اول نگاهمان به گونهاي ديگر است و اين نگاه در آلبوم دوم متفاوت ميشود.
مثلا در آلبوم «رنگوارههای کهن» اگر از ملوديهايي استفاده كردهايم كه كمتر شنيده شدهاند و اصالت زيادي دارند، در آلبوم دوم نگاهمان عوض شده است. ميخواستيم مخاطبانمان فقط بومي آن منطقه نباشند و مردم هر منطقه آن موسيقي را گوش كنند و از آن لذت ببرند.
خوب درست همين جاست كه بحث خيانت در امانت پيش ميآيد.
نه! چون ما به سراغ ملوديهاي اصيل رفتيم. اين ملوديها در عين اصيل بودن، معروف هم بودند و مردم آنها را زياد شنيده بودند؛ يعني مردم ديگر نقاط نيز آنها را شنيده بودند و ملودي آنها برايشان آشنا و قابل لذت بردن بود، مثلا قطعه ليلا را كه از خراسان انتخاب شده همه مردم شنيدهاند و از شنيدن دوباره آن به يك نوستالژي ميرسند و شنيدنش برايشان لذتبخش ميشود. دقيقا در آلبوم دوم ما دست به چنين كاري زديم و آلبوم را در همين راستا طراحي كرديم. ارائه سي دي تصويري در آلبوم دوم براي اين بود كه تحقيقاتمان را نشان دهيم، ضمن اينكه ايجاد زمينهاي براي فضاي بصري ميتواند حس و حال و هواي اجراهاي ما را بيشتر به مخاطب منتقل كند.
ما بارها گفتهايم كه به طور كلي ذهنیت و محور فعالیت گروه رستاک از ابتدا، بر مبنای موسیقی اقوام و مناطق مختلف ایران بوده است و خواهد بود. ما براي اينكه با چنين مشكلي مواجه نشويم و موسيقي هر ناحيه را به همان گونه كه هست به دست مردمش برسانيم، زمان بسیار زیادی را براي پژوهش در این نوع موسیقی صرف کردیم. حتي به اين نواحي سفر كرديم تا بتوانيم اصل مطلب را ادا كنيم. به همين دليل است كه در آلبوم اول نگاهمان به گونهاي ديگر است و اين نگاه در آلبوم دوم متفاوت ميشود.
مثلا در آلبوم «رنگوارههای کهن» اگر از ملوديهايي استفاده كردهايم كه كمتر شنيده شدهاند و اصالت زيادي دارند، در آلبوم دوم نگاهمان عوض شده است. ميخواستيم مخاطبانمان فقط بومي آن منطقه نباشند و مردم هر منطقه آن موسيقي را گوش كنند و از آن لذت ببرند.
خوب درست همين جاست كه بحث خيانت در امانت پيش ميآيد.
نه! چون ما به سراغ ملوديهاي اصيل رفتيم. اين ملوديها در عين اصيل بودن، معروف هم بودند و مردم آنها را زياد شنيده بودند؛ يعني مردم ديگر نقاط نيز آنها را شنيده بودند و ملودي آنها برايشان آشنا و قابل لذت بردن بود، مثلا قطعه ليلا را كه از خراسان انتخاب شده همه مردم شنيدهاند و از شنيدن دوباره آن به يك نوستالژي ميرسند و شنيدنش برايشان لذتبخش ميشود. دقيقا در آلبوم دوم ما دست به چنين كاري زديم و آلبوم را در همين راستا طراحي كرديم. ارائه سي دي تصويري در آلبوم دوم براي اين بود كه تحقيقاتمان را نشان دهيم، ضمن اينكه ايجاد زمينهاي براي فضاي بصري ميتواند حس و حال و هواي اجراهاي ما را بيشتر به مخاطب منتقل كند.
به همين دليل در آلبوم دوم به سراغ فضايي با كلام موسيقي رفتيد؟
در آلبوم اول ما كلام نداشتيم اما در آلبوم دوم دو خواننده همراهمان بود و موسيقيمان را با كلام همراه كرديم. در رنگوارههاي كهن ما قصد داشتيم از فضاي خواننده محوري فاصله بگيريم، ولي از آنجايي كه موسيقي ايران خواننده محور است، در آلبوم دوم اين هدف را ادامه نداديم. در آلبوم اول ما بيشتر آواخواني داشتيم، ولي خيلي شنيده نشد.
چه اصراري به استفاده از موسيقي محلي داريد؟ با توجه به اينكه اعضاي گروه رستاك همگي جوان هستند، ميتوانستيد موسيقيهاي ديگر را نيز تجربه كنيد.
من معتقدم از آنجايي كه ايران فرهنگهاي بسياري را از مردم مختلف در خود جاي داده است، ميتوان بسيار به آن پرداخت. موسيقي محلي ما تنوع بسياري دارد و مضاف بر اين، زيبايي شنيداري منحصر به فردي را داراست. در نواحي مختلف ايران ما شاهد انواع ملوديهاي دست نخورده و بكر، ناياب و شنيدني هستيم كه در كمتر جايي شنيده شده است. اين زيباييها همگي موجب شده تا به جاي پرداختن به انواع ديگر موسيقي بخواهيم در اين زمينه فعاليت كنيم.
ما ضمن تحقيقاتي كه داشتيم، هر چه بيشتر جذب اين نوع موسيقي شديم، طوري به اين موسيقي نزديك شده بوديم كه ديگر نميتوانستيم از آن جدا شويم. كار راحتي نيست وقتي با چنين موسيقي آشنا ميشوي و بخواهي به راحتي از آن دل بكني؛ براي ما هم كار راحتي نبوده و نيست. ميخواستيم مردم را نيز در اين مسير با خود همراه كنيم.
ما ميخواستيم از تحقيقاتمان استفاده ابزاري كنيم، نه اينكه اين تحقيقات را در آرشيو خانه خود نگهداري كنيم و به آنها استناد كنيم. ميخواستيم ماحصل تحقيقاتمان در ميان مردم شنيده شود و در واقع از آن استفاده عملي كرده باشيم.
من خوشحالم كه تحقيقات ما بر اساس هدفي كه داشتهايم پيش رفته است و اين قطعات توانستهاند با مردم از هر منطقهاي ارتباط خوبي برقرار كنند. ضمن اينكه ما همواره به دنبال افكار و ايدههاي تازه هستيم و از هر نوع ايدهاي كه از خارج از گروه برسد نيز استقبال ميكنيم.
فكر ميكنيد موفق شديد كه مخاطب را با خود همسو كنيد؟
ما خوشحاليم كه مردم توانستند با موسيقيمان ارتباط برقرار كنند. آن دسته از مردمي كه با موسيقي ما ارتباط برقرار كردند به لحاظ سني نيز طيف وسيعي بودند. من فكر ميكنم موسيقي ما براي همه جذاب بوده است چرا كه از استقبالي كه از سوي مردم از آلبوم همه اقوام من شد، خيليها از مخاطبان اين آلبوم بودند، از كودك يك ساله گرفته تا پيرمرد و پيرزنهاي ۹۰ ساله و اين باعث افتخار ماست.
ما خوشحاليم كه مردم توانستند با موسيقيمان ارتباط برقرار كنند. آن دسته از مردمي كه با موسيقي ما ارتباط برقرار كردند به لحاظ سني نيز طيف وسيعي بودند. من فكر ميكنم موسيقي ما براي همه جذاب بوده است چرا كه از استقبالي كه از سوي مردم از آلبوم همه اقوام من شد، خيليها از مخاطبان اين آلبوم بودند، از كودك يك ساله گرفته تا پيرمرد و پيرزنهاي ۹۰ ساله و اين باعث افتخار ماست.
فكر ميكنيد دليلش چيست؟
فكر، هيجان، حركت و ريتمي است كه اين موسيقيها با خود به همراه دارند و مردم از شنيدن آنها لذت ميبرند.
فكر، هيجان، حركت و ريتمي است كه اين موسيقيها با خود به همراه دارند و مردم از شنيدن آنها لذت ميبرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر